html> پرهیز از آب شور - وحیدناروئی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وحیدناروئی

به نام خدا

پرهیز از آب شور

انسان تشنه هنگامى که آب زلال و گوارا مى‏نوشد بر آن مسلط است و آن را جذب،هضم و تبدیل مى‏کند، ولى اگر آب شور بنوشد، گرفتار آن آب شور خواهدشد، چون چنین آبى در حقیقت، دستگاه گوارش او را در اختیار مى‏گیرد وبر عطش وى مى‏افزاید و او ناچار است‏بار دیگر قدحى از آب بنوشد که آن نیزاگر شور باشد عطش او را افزونتر مى‏کند. دنیا بسان آب شور است;

از این‏رو امام موسى بن جعفر (علیه‏السلام) به هشام بن حکم مى‏فرماید:

«مثل الدنیا مثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتى یقتله‏» (2)

و در یکى ازنامه‏هاى امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) آمده است که

«فان الدنیا مشغلة عن غیرها»

دنیا بازیچه است و انسان را از غیر دنیا باز مى‏دارد

و اصولا هر چه انسان را از غیردنیا (خدا) باز دارد، معلوم مى‏شود بازیچه و «لهو» است و او را سرگرم کرده است.

آنگاه حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید:

دنیا زده سیر نمى‏شود، بلکه هر اندازه که انسان از دنیا بهره‏مند باشد، معادل آن یا بیش از آن، درهاى حرص و ولع بر روى او باز مى‏شود:

«و لم یصب صاحبها منها شیئا الا فتحت له حرصا علیها ولهجا بها» (3) .

اگر گرسنه غذاى لذیذى مصرف کند، دیگر میل یا احتیاج به غذا ندارد، ولى اگر چیزى که گرسنگى وتشنگى مى‏آورد بخورد یا بنوشد، هرگز سیر یا سیراب نمى‏شود و

«هل من مزید» (4)

مى‏گوید. اگر ما آنچه را در حداکثر عمر خود، مثلا صد سال، نیاز داریم فراهم کنیم، باز مى‏بینیم سیر نیستیم. از این جا معلوم مى‏شود آنچه را که فراهم کرده‏ایم غذاى لذیذى براى ما نیست; چون اگر غذاى لذیذى بود، ما سیر مى‏شدیم، بلکه مانند آب شورى است که بر عطش ما مى‏افزاید.

آن حضرت در ادامه مى‏فرمایند:

«و من وراء ذلک فراق ما جمع و نقض ما ابرم، و لو اعتبرت بما مضى حفظت ما بقى‏» (5)

مشکل دیگر آن است که انسان همه آنچه را به زحمت، جمع کرده است‏باید با درد و رنج از دست‏بدهد. ممکن است کسى عمرى زحمت‏بکشد تا چیزى را تهیه کند و ممکن است همان ره آورد شصت‏ساله را در چند ثانیه از دست‏بدهد، ولى دردش براى همیشه مى‏ماند و این همان لهو است، ولى اگر کسى این لهو را رها کند، اهل فلاح و تهذیب مى‏شود. بنابراین، تهذیب با سرگرم شدن سازگار نیست.

دنیا ابزار سرگرمى است و هرچه انسان را از خدا باز مى‏دارد مایه سرگرمى اوست و انسان دنیازده، مهذب نیست; خواه این دنیا «مال‏» دولتمند باشد یا «علم‏» دانشمند; گاهى علم، هم دنیاست! انسان، تلاش و کوشش مى‏کند تا چیزى یاد بگیرد اما اگر بر سخن او اشکالى کنند، عصبانى مى‏شود و این نشان مى‏دهد که او در حقیقت، خودخواه است; زیرا علم در انحصار کسى نیست و دیگران نیز حق اظهار نظر دارند.

کسى که بخواهد مهذب باشد، باید با دنیا بجنگد; زیرا انسان در میدان بازى و چهار سوق دنیا قرار دارد و ناچار است زندگى، کار، معاشرت و معامله‏اى داشته، علمى فراهم کند و همه اینها دو چهره الهى یا دنیایى دارد، ناچار به مبارزه برمى‏خیزد تا خود را از لهو و لعب، بازیگرى و بازیچه برهاند و براى رهایى از پنجه بازیجه و بازیگرى هم ناچار است که بازیچه را بشناسد و مسلح نیز باشد تا بتواند در برابر بازیچه به مبارزه برخیزد.

به همین جهت، هر لحظه باید کارش را بر میزان الهى عرضه کند که آیا دنیاست‏یا آخرت؟ کارى که اکنون دارم انجام مى‏دهم اگر دیگرى انجام مى‏داد باز هم خوشحال بودم یا مى‏خواهم فقط خودم آن را انجام دهم؟ اگر کار، کار خوبى است و من نمى‏گذارم یا راضى نیستم دیگرى آن را انجام دهد، معلوم مى‏شود که من خودم را مى‏خواهم، نه آن کار خوب را.

کسى که هنگام نماز، مشغول درس و بحث است و به نماز اول وقت اعتنا نمى‏کند، ممکن است عالم بشود، اما عالم ربانى و نورانى نمى‏شود. از این رو پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم همواره نزدیک اذان، به بلال حبشى (رضوان الله علیه) مى‏فرمود:

«ارحنا یا بلال‏» (6)

بلال! ما خسته شده‏ایم اذان بگو تا استراحت کنیم.

معلوم مى‏شود نماز بهترین روح و ریحان، براى انسان موحد است که خستگى را مى‏زداید; زیرا انسان در غیر نماز با دوست نیست و وقتى که با دوست نباشد خسته است.


[ پنج شنبه 91/12/3 ] [ 11:46 عصر ] [ وحیدناروئی ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب
کد صلوات شمار برای وبلاگ